کاظمین

یکشنبه 92 اردیبهشت 22 ساعت 11:13 صبح

بسمه تعالی

اینکه چه طور شد رفتم به این سفر بزرگ و چرا رفتم و کی مهرشو
زد و ... بماند تا از ابهام ذهنم بیام بیرون و بتونم توصیف کنمش.
 فقط اینو بگم که هرچی میخوایم شب قدر از امام زمانمون میتونیم
بگیریم. بیشتر از اونی که خواستی ام مهیا میکنه واست.
بارها و بارها گرفتم. همین بگم که خواستم
زائر کربلا و نجف و کاظمین و سامرا بشم.
امام زمان امضا کرد ولی امضاش
رو خواسته من نبود رو پیشنهاد خودش بود:

خادم کربلا و نجف و کاظمین و سامرا شدم.
بگذریم...
این عکس رو براتون از کاظمین گرفتم. یک حرم باصفا و شاد و زیبا.
انگار که نیروی جوانی امام محمد جواد تواونجا موج میزنه. تو چهار روزی
که اونجا بودم معلوم بودکه ایرانی ها احساس راحتی زیادی با امام جواد
وموسی کاظم دارند و جالب که از این حرم زیبا و باصفا ایرانی ها یه گوشه
چشمیم به مشهد دارن و انگار یه سفر مشهد هم میرن از اینجا.
جوونا هم خوب با امام جواد راحت بودن و مسایل و مشکلاتشون رو  میگفتن و
اعتقاد داشتن که جوان ترین اماممونه و ماهارو بیشتر و بهتر درک میکنن و ...

به امید خدا قسمت همگی شیعیان هزاران هزار بار بشه. 

 

 

 

کاظمین

 

الهم عجل الفرجهم


  به قلم یک امُلیسم : امُل نویس

  نظرات دیگران  


: لیست کامل یاداشت های این وبلاگ :