بسم الله

عرض سلام و عرض ادب دارم خدمت همه دوستان عزیز

میدونم این ایام هر کدومتون مشغول اماده شدن برای عزای ال الله هستید

میدونم این روزا دنبال بهانه میگردید که یه جوری یه جایی تنها یه چند قطره اشکی از دیدگانتون جاری کنید به دور از نامحرم

اره نامحرم این روزا عاشقا دیوانه ها برای مستی باید دلیل بیارن

که چرا ندیده عاشق شدن

اگر بخوای براشون توضیح دلیل این بی تابی و بدی بازهم فایده نداره

اخرش یا دپرس بهت میگم

یا از شریعتی حرف میزنن که مردک  فلان گفته ادامه مطلب...

  به قلم یک امُلیسم :

  نظرات دیگران  

بسم الله

   آری دیگر دلم از دست همه گرفته...

 از تمام  کسانی که کلاهشان برای سرشان گشاد است

از هویت های میز نشاناز بله های از سر اجبار

از طلبه هایی که طالب علم نیستند

از دانشجویانی که دانش جو نیستند

از تمام کرهایی که سمعکهایشان مارک مصلحت خورده

از اندامهای به مزایده گذاشته شده

از انسانهای ارزان قیمت

از اعتقادهای حراجی

از حرفهای مفت

از وعده های سر خرمن

از نادیدنی های دیدنی!

از صورتهایی که بوم نقاشی اند

از متهمانی که شاکی اند

از تمام کسانی که رسالت خون را تنها در رساندن اکسیژن به سلولها می دانند

از تمام خونهایی که رنگین ترند

از آنان که آزادگی را در اسارت بی بند و باری به بند می کشند

از آنان که عشق را به بهای love سه طلاقه کرده اند

از تمام کسانی که در لغت نامه های ذهنشان بین مظلوم و تو سری خور علامت تساوی است

از ولایت ناشناسان

از کوفیانی که دم به ساعت می گویند( این الطالب به دم المقتول به کربلا)

از کوفیانی که اهل کوفه نیستند

از کوفیانی که برای مهدی(عج) نامه می نویسند

و اصلا کار مورد رضایت مهدی نمیکنند

از تمام آنان که فکر می کنند کوفیان شاخ داشتند

  به قلم یک امُلیسم :

  نظرات دیگران  

بسم الله
سلام نمیدونم چجوری شروع کنم اولین پستم رو
اینجا برام یذره سنگینه
اینجا اساسش از زمان حسن رو رفاقت بوده
ممد میگه من اخلاقم کپیه حسنه
و این کارو برام سختر میکنه
زیاد اهل گندگی نیستم
ولی این پستم تقریبا همینیه که هستم
توکل به خدا و مدد حضرت زینب
وبا کمک باقی نویسندگان این وبلاگ
میریم جلو
و بازهم
بسم الله
امروز میخوام از عشق بنویسم یادمه خیلی قبل تر یه مجله دستم رسد که توش مفهوم عشق رو از تمام کشورها و تمام سنین توش نوشته بود برام خیلی خنده دار بود
کلا به عشق میخندم
چون فکر میکنم عشق که این روزا دیده میشه واقعا خنده داره
بابا مگه میشه کسی عاشق بشه بعد با ندیدن معشوقه عشق یادش بره
و یا یکی عاشق بشه بعدش با نرسیدن به هم و کنسل شدن موضوع اون عشق با طاق بخوره
نه بابا من که عاشقی رو نه اینجوری دیدم و نه اینجوری هستم و نه ایشالا خواهم بود
عاشق زیاد دیدم توپست قبلیم گفتم معمولا دیوانه میگرده دیوانه رو پیدا میکنه
داستان ما هم اینجوریه
من اولین عاشقی که تو زندگیم با هاش اشناشدم یه زن بود البته هنوزم هست تو خوبی نجابت و هر چی خوبی تو عالم باشه برای این زنه
انقدر عاشق معشوقش بود که حتی بعد از از دست دادن معشوقش یک سال بیشتر زنده نبود
انقدر عاشق بود که هر جا معشوقش میخواست بره همراهش میرفت و همراهش بود
رفیق خداییش تو هم تو عاشقی اینجوری هستی
نگو اره
بابا خداییش هیچ کدوممون نمیتونیم مثل امام حسین و حضرت زینب باشیم
من و شما درگیر چیزای دیگه هستیم
بابا عاشقی به تیپ عطر ادکلن نیست
بابا عاشقی به اسب سفیدداشتن و کالسکه سفید داشتن نیست
نمیدونم شاید عشق اُملها متحجرها اینجوری نباشه
به نظر من توی این دوره زمونه که هر کسی عشق رو یه جوری معنا میکنه
منم میخوام عشق رو به اندازه عقل کوچیکم معنا کنم
بسم الله
عشق یعنی خودتو از اون سر دنیا برای افطار برسونی خونه تا با مادرت هم روزه بگیری و هم افطار کنی
عشق یعنی تو یه مدال افتخار داشته باشی ولی تو دلت نگه داری تا نکنه با رفتارات ارزش اون مدال و تو بین مردم پایین بیاری
عشق یعنی ساعتها تو نانوائی ایستادن با سر گیجه داشتن
عشق یعنی کار ت
عشق یعنی هر هفته پنجشنبه خودتو به رفیقت که هشت ساله شهید شده برسونی
عشق یعی فراموش نکردن خاطرات
عشق یعنی قطعه29
عشق یعنی بلوار دریا
عشق یعنی تمام هویت من بین بچه های تفحص
عشق یعنی اهواز
عشق یعنی فکه
عشق یعنی دوکوهه
عشق یعنی با موتور زیر بارون بودن
عشق یعنی تنهایی در شلوغی
عشق یعنی رو موتور باخودت حرف زدن و خندیدن
عشق یعنی دورت انقدر شلوغ باشه ولی بدونی کسی بخاطر خودت نمیخوادت
عشق یعنی با حاجی اب زرشک خوردن
عشق یعنی شبیه بودن به دایی شهیدت و نگاهای معنا دار مادر بزرگت
عشق یعنی جنبش ولی نه لجنی
عشق یعنی بوسیدن دست سید علی
عشق یعنی بوسیدن سرت با لبای خوشگل سید علی
عشق یعنی رو یه تخته سنگ تو کهف نشستن و شعر برای ارباب گفتن
عشق یعنی شعر نفرین بر این شام
عشق یعنی یه لباس شخصی بودن
عشق یعنی بفهمی اگر تو کربلا بودی تو کدوم دسته بودی
عشق یعنی روز عاشورای ایران
عشق یعنی افتخار کردن به لبنانی بودن
عشق یعنی سید حسن اونم از نوع نصرالله
عشق یعنی شیعه
عشق یعنی با موتور سنگین با احد بری تا قم
عشق یعنی وقتی موتورت رو خریدی خواستی برای اولین بار سوار بشی بری بهشت زهرا و به مجیدنشونش بدی
بگی دیدی بالاخره خریدمش
عشق یعنی بغض تو گلوت گیر بکنه و با همون تون صدای بلند بگی پاشید لامسبا
مجید
عباس
حسین بریم یه دور با هم بزنیم
عشق یعنی با ممد یگان رفتن نمایشگاه اونم از نوع قرانش
عشق یعنی با املها رفتن افطاری
عشق یعنی یه هلو نعنا
عشق یعنی سقوط از ارتفاع با کاربین ایرانی وبعدش فعل گ ه ی ه رو صرف کردن
عشق یعنی رنگ نارنجی اب هویج رو فرش سفید

عشق یعنی حسین الله کرم
عشق یعنی اگه تو ارک وایسی باید با 70%شون سلام علیک کنی
عشق یعنی همه به اسم اربابت بشناسنت
عشق یعنی با سر رفتن تو دیوار تو مصیبت مجلس یزید
عشق یعنی قمه نزدن بعد از فتوای پیر مرادت سید علی
عشق یعنی یه عصرونه تو درکه
عشق یعنی خودم و خودش
عشق یعنی بدونی اونی که یه روز ادعای دوست داشتنت رو میکرد داره خرابت میکنه ولی به روش نیاری
عشق یعنی دعا کردن در حق همه اونهایی که چشم دیدنت رو ندارن
عشق یعنی یه کاسه انار دون شده تو موج الحسین با حاج حسین
عشق یعنی یه لباس خواصی بپوشی رو سینش سوراخ باشه وقتی بپرسی چرا بگن برا فلان شهید بوده
عشق یعنی پیاد رفتن تا کربلا
عشق یعنی کربلا
عشق یعنی تل زینبیه
عشق یعنی یه نگاه ازبالای پله های تل
عشق یعنی مجید پازوکی
عشق یعنی علی محمود وند
عشق یعنی حسین شاهدی
عشق یعنی عباس صابری
عشق یعنی صابری
عشق یعنی شهید
عشق یعنی شهادت
عشق یعنی کشک
عشق یعنی دوغ
عشق کیلویی چند؟
اخه به تو خل میگن عاشق
امُل متحجر
طه
عشق این روزا این چیزا نیست
تو مخت تاب برداشته
عشق الان رژلبه
عشق الان ماشینه
عشق الان مدرکه
عشق الان زیر دست بودنه
عشق الان که تو گذشت نیست
عشقای الان همه دارن سهمیه بندی میشن
عشقای الان قبلش رو ی هر نکتش هزار تا معادله چیده شده و روی تک تک حرفاش ساعتها فکر میشه
عشق الان خونه تو فرمانی ست
عشق الان تو کوهاست
عشق که تو این چیزا نیست
عشق تو هم به درد خودت میخوره
بابا چرا گیر میدی
من که میگم به کار شوما ها نمیام
بیخیال من بشید
من اونی نیستم که شوماها فکر میکنید
طه مرد
فاتحه فراموش نشود
یا حق

  به قلم یک امُلیسم :

  نظرات دیگران