سفارش تبلیغ
صبا ویژن

  و برای دیگر...

شنبه 86 بهمن 6 ساعت 4:4 عصر

بسم الله
و باز هم عشق حسینی...
اینقدر قسمت پر لیوان دیدیم چشمون کور شد...
اینقدر گفتیم نه بابا ..بیخیال...به ما چه...

یه موقع گفتیم عشق حسینی...
الان واسمون تعریف شد...
چادر هایی که برای ما نشان بیرق است...
چادرهایی که خاکی شد...

همه چی قاطی پاتی شده...
جایی آرام برای تندرها...
چرا دوست داری بگی من نه...!!

نماز..هیئت..سینه...لطمه...چشمی که نبود برای او...
چشمکهای تیز...
ما هم شنیدیم با نوکرای ارباب دست به یخه نباید شد...
ولی یعنی خود ارباب هم راضی هستن...؟؟!!

به خدا پرچم همیشه بالاست...
الله اعلم...
یا محمد و علی
ذکر اخر فراموش نشه...




  به قلم یک امُلیسم : محمد یگان

  نظرات دیگران  


: لیست کامل یاداشت های این وبلاگ :