سفارش تبلیغ
صبا ویژن

  او نمی آید!

شنبه 89 بهمن 2 ساعت 12:43 عصر

محمد بن حنفیه : مختار آل علی به قدر کافی غرامت جهل کوفیان را پرداخته دینی بر ذمه ندارد کوفه برای ما نامیست منفور پس آب در هاون مکوب . ما به آزار و اذیت زبیریان راضی تریم تا رفتن به کوفه ، ما راضی تریم .  هشام...هشام
هشام : امری داشتید سرورم
محمد بن حنفیه : کمک کن بر خیزم ....(رو به مختار )این چه جور ارادتی است که ما را دوباره به میدان نهر کربلا می خوانید ؟
مختار : به حقیر فرصت دهید تا ننگ از دامان کوفه پاک کنم .
محمد بن حنفیه : چه در سر داری مختار، می خواهی چه کنی ؟
مختار : می خواهم علم قیام بر افرازم ، می خواهم قاتلین امام شهیدم را به مسلخ قصاص بکشانم .
محمد بن حنفیه : از من چه می خواهی ؟
مختار : اجازه. حکم می خواهم .
محمد بن حنفیه : حکم همانا وعده خداست انا من المجرمین منتقم  .
مختار : این یعنی رضایت ، این یعنی رضایت به انتقام ، یعنی رضایت به قیام .


  به قلم یک امُلیسم : دیده بان(امُل)

  نظرات دیگران  


: لیست کامل یاداشت های این وبلاگ :