سفارش تبلیغ
صبا ویژن

  قربون خدا برم من..

یکشنبه 88 شهریور 22 ساعت 6:1 صبح

بسم الله
نمیگم بنده خوبی بودم،میگم تو بنده نوازی...
نمیگم گناه کار نیستم،میگم تو ستار العیوبی...
نمیگم کج نرفتم،میگم تو میبخشی...
نمیگم دل امام زمانمو نشکوندم،میگم تو پا در میونی کردی...
نمیگم تو دلم پر نبود از بدی ها،میگم تو دلمو روشن کردی...
نمیگم بی معرفت نبودم،میگم تو با معرفتی...
نمیگم پشت کردم به خیلی چیزا،میگم تو پناهنده هستی...
نمیگم خاک تو سرم با این گذشته داغونم،میگم ایول به تو که بهم امید دادی...
خلاصه اینکه خیلی میخوامت که گذاشتی بازم با تمام پرویی بگم اقا اجازه میشه نقطه سر خط؟؟!!
خیلی دوست دارم نه به خاطر اینکه خلقم کردیاااا نه نه، به خاطر اینکه گذاشتی دوسِت داشته باشم...
فقط فقط یه چیزی هست اینجا!!خودت خوب منو میشناسی یه لحظه خودمو به خودم بسپاری گند میزنما...
من نوکرتم به خودت قسم...حواست به ما باشه کج و کوله نریم تو این زمونه وانفسا...هر جا هم رفتیم بزن تو گوشمون، فقط نگی برو دیگه نیا که میمیرما...
قربون خدام بررررررررم من...
خدا خدا خدا...
خلاصه اینکه میدونم الان تو جو شب قدر هستمو این حرفا!! دعا که بر ما ها عیب نیست...خدا جونم این حال و احوال باحالو ازم نگیر و لا غیر!!
بازم بگمااااا...خیلی خیلی میخوامت..خارجیا چی میگن؟!اهان اهان
i love god...


یا محمد و علی
ذکر اخر فراموش نشه...
پرچمو نگاه کن نیس شده!!


  به قلم یک امُلیسم : محمد یگان

  نظرات دیگران  


: لیست کامل یاداشت های این وبلاگ :