• وبلاگ : يگان امُل هاي مدرنيسم نشده ... امُليسم
  • يادداشت : مادر
  • نظرات : 2 خصوصي ، 34 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + باران 

    پس از عمري از آن گمنام بي مرقد

    پلاکي کاش از اروند مي آمد

    خدا مي داند اي مردم دلم تنگ است

    در اين جا قحطي ياران يکرنگ است

    در و ديوار شهرم خوب مي دانند

    تمام اعتبار ما شهيدانند

    کسي دلواپس فرداي عالم هست

    براي زخم هاي شيعه مرهم هست

    کسي از سمت افق انگار مي آيد

    زسمت روشنايي يار مي آيد

    همان مردي که شمشير علي با اوست

    همان مردي که مثل ضامن آهوست

    تمام آسمان آيينه دارش باد

    دلم نذر نگاه بي قرارش باد

    ................................................

    بيايد از ته دل براي ظهور آقامون دعا کنيم .

    دلاتون هميشه سبز