• وبلاگ : يگان امُل هاي مدرنيسم نشده ... امُليسم
  • يادداشت : هميشه بايد شرمنده باشم...
  • نظرات : 7 خصوصي ، 11 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سرباز ولايت فاطمه 
    من سال تحويل شرهاني بودم.به جرئت ميتونم بگم امسال به جز يکي دوبار ازم خطا سر نزد.دعا کنيد برام سال تحويل90 هم شرهاني باشم.

    سلام

    خدا برادرتون رحمت كنه اون موقع خيلي به وبلاگش سر ميزدم

    دلم رفت

    هيچي نميتونم بگم

    فقط ميتونم بگم چقدر عمر كوتاه است وزودگذر

    ببخشيد دلم گرفت نرفت

    اشتباه لبي بود

    شرمنده

    پاسخ

    اين دفعه رو ميبخشيم..ديگه تک نشه...

    سلام

    عيدت مبارک

    جالب بود.......

    ياعلي

    پاسخ

    بسم اللهباشه...دوباره از اين کامنتا؟؟؟فوش بدم؟؟؟

    محمد جان لطف كردي تماس گرفتي خوشحالم كردي همه را سلام برسون

    ناكس رو نمي كني اهل دل هستي ها

    راستي سال نو مبارك دوست داري تبادل لينك كنيم؟

    پاسخ

    بسم الله....به به..رفقاي کا 8!!!خوبي داداش علي بزرگ ما؟خوب دلمون تگ شده بود ديگه بايد يه جرکتي ميکرديم...با کله قبول ميکنم...يا محمد وعلي

    سلام داداش

    ديگه بي وفا شدي به ما سر نمي زني. شايد هم يادت رفته . به دوستات هم يه سري بزن.اگر چه من شما رو از نزديك زيارت نكردم ولي سعي مي كنم با خوندن وبلاگت ببينمت.

    منتظرت هستم.

    پاسخ

    بسم الله...نه داداش...نميدونم شايدم اره داداش...ولي ما دربست شما هستيم...فقط بگو کجا ميري؟؟/يا محمد وعلي
    + طبق معمول رهگذر 

    سلام

    از چهره ات هويداست كه پاكي ؛ البته پاكدامن؛؛ ورنه هيچ ادميزادي به تمام وكمال پاك نيست مگر معصومين؛ تو يكي هر عيبي داشته باشي ولي از چشات مشخصه كه اهل نامحرم نيستي واين يعني اوج عروج براي يك جوان به سن تو؛؛ پس به رحمت الهي اميدورا باش

    راستي ميدونستي كه تا بحال چندين نفر از راهيان نور به درجه شهادت رسيده اند؟

    منظورم راهيان نوره نميدونم چقدر به حقانيت شهادت اين عزيزان معتقد هستي ؟

    درهرصورت حدود يكماه كمي كمتر يا بيشتر بنده شاهد تصادف اتوبوس حامل راهيان نور در 20 كيلومتري اهواز بودم ؛ چند نفر از اين عزيزان به محض تصادف جان به جان افرين تسليم كردند ؛ قسمت شاگرد اتوبوس تا رديف چهارم صندلي كلا له شده بود...

    چرا از اين عزيزان نمي نويسيد اخه مگر خود شما از همين عزيزان نيستيد؟

    لا حول ولا قوه الا بلله العلي العظيم وقتي با جسدهاي له شده برخي از اين عزيزان مواجه شدم به ياد شلمچه و ام الرصاص به ياد عمليات والفجر 8 سال 64 منطقه فاو افتادم

    يادشان گرامي و روحشان قرين رحمت حق باد

    شمارا بخدا اين عزيزان رو فراموش نكنيد

    +
    سلام
    ما به احساسات شما غبطه مي خوريم.الكي
    بي ادب.خيلي دلت بخواد بچه باشي
    بچه ها حداقل كمتر كارهاي ضايع مي كنن

    سلام
    به خدا شهر و رنگ و بوي كثيفش يه سنگيني عجيبي داره... از همون لحظه اي كه از اتوبوس پياده مي شي دو دستي آويزون مي شه از اون دلت ( كه هنوز خيلي چيزا يادشه) و مي كشتش پائين!‏قاطي همون دلائي كه تو لجن گير كرده ...

    ما مگه جلو شهدا چيز ديگه هم مي تونيم بگيم؟.... فقط شرمنده ايم ...

    التماس دعا

    فعلا

    يا علي

    پ.ن: خيلي دلم براتون تنگ شده! بابت تلفن هم ممنون كلي خنديدم بعدش ! اما وجداني فكر كردم مزاحم تلفني اي

    سلام ...
    ولي من كمي رنگ و بوي شهدا گرفتم ...
    ولي ترك عادت شده رفيق راهم ...
    يكم هم بهتر شدم يكمي هنو خيلي مونده
    اولين بارم بود كه مي رفتم آي كه چقدر با صفا بود/
    از موهاي سر تا نوك شصت پا ها شده بود خاك شهدا ... مخصوصا شرهاني ...

    سلام!

    اينو قبلا همه به يكي ديگه گفته بودم.اولاي اسفند رفتم شلمچه و بلافاصله بعد از يك روز رفتم جمكران.ولي وقتي برگشتم ديدم باز همونم كه بودم و هيچ تغييري نكردم!از رفتنم پشيمون شدم...گفتم فقط رفتم يه عهدي ببندم و بيام بعد هم بشكنمش و شرمنده شم...

    درك مي كنم...سخته...دل مي خواد...اگه باز برگشتي به دنيا ديگه نمي شه...عمرا اگه بشه...

    دلم دوباره جنوب مي خواد...اما مي ترسم...ديگه مي ترسم برم...

    نمي دونم!هي...

    يا حق