بسمه تعالی
دیروز تو مترو یه نوشته جالبی نظرمو جلب کرد
گفتم واسه بچه پولدارا که رنگ مترو رو نمیبینن
بنویسمش،البته متنش رو ندارم اما میتونم منظور رو برسونم:
بعد از من هم پدری هم مادر
(تقدیم به مردترین زنان تاریخ
همسران شهیدان)
علیرضا سوار بر قطار بود و سرش را از پنجره بیرون آورده بود
و می گفت : مواظب خودت باش
هواست خیلی به بچه ها باشه
بعد از من هم واسشون پدری کن هم مادری
نفیسه:سکوت سنگینی او را فرا گرفته بود طوری که علیرضا را نگران
میکرد شاید علیرضا منتظر شنیدن این حرف ها بود
ای کاش اول یه دستی به سرو روی خونه میکشیدی بعد می رفتی
تو اولین فرصت مرخصی بگیر برگرد
نامه بدیا یادت نره
در این حین بود که صدای بوق قطار بلند شد و بلاخره
نفیسه زبان به صحبت گشود
و گفت :
سلام من را به فاطمه برسان
الهم عجّل الفرجهم
به قلم یک امُلیسم : امُل نویس