• وبلاگ : يگان امُل هاي مدرنيسم نشده ... امُليسم
  • يادداشت : چند شبي با امام رضا (ع) جون
  • نظرات : 11 خصوصي ، 42 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    محمد بن جرير طبري (310هـ) :
    عن زياد بن كليب قال: أتى عمر بن الخطاب منزل علىّ وفيه طلحة والزبير ورجال من المهاجرين فقال: واللّه لأحرقنّ عليكم أو لتخرجنّ إلى البيعة»، فخرج عليه الزبير مصلتاً بالسيف فعثر فسقط السيف من يده فوثبوا عليه فأخذوه.
    تاريخ الطبرى ، ج2 ،‌ ص443.
    عمر بن خطاب به خانه على آمد در حالى كه گروهى از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند. وى رو به آنان كرد و گفت: به خدا سوگند خانه را به آتش مى كشم مگر اينكه براى بيعت بيرون بياييد. زبير از خانه بيرون آمد در حالى كه شمشير كشيده بود، ناگهان پاى او لغزيد و شمشير از دستش افتاد، در اين موقع ديگران بر او هجوم آوردند و شمشير را از دست او گرفتند.
    مغيرة بن مقسم ضبي :
    وي نيز از راويان بخاري و مسلم است . مزي در تهذيب الكمال در باره وي مي‌گويد :
    عن أبى بكر بن عياش : ما رأيت أحدا أفقه من مغيرة ، فلزمته .
    و قال أحمد بن سعد بن أبى مريم ، عن يحيى بن معين : ثقة ، مأمون .
    قال عبد الرحمن بن أبى حاتم : سألت أبى ، فقلت : مغيرة عن الشعبى أحب إليك أم ابن شبرمة عن الشعبى ؟ فقال : جميعا ثقتان .
    و قال النسائى : مغيرة ثقة .
    تهذيب الكمال ، ج28 ، ص400 .
    ابو بكر عياش : كسي را داناتر از مغيره نديدم که بخواهم با او همراه شوم .
    يحيي بن معين : او مورد اطمينان و امين است .
    ابن ابي حاتم : از پدرم سوال کردم که آيا روايت مغيره از شعبي براي تو دوست داشتني تر است يا روايت شبرمه از شعبي ؟ گفت : هر دو مورد اطمينانند.
    نسايي : مغيره مورد اطمينان است.

    مسعودي شافعي (345هـ) :فهجموا عليه وأحرقوا بابه ، واستخرجواه منه كرهاً ، وضغطوا سيّدة النساء بالباب حتّى أسقطت محسناً .
    اثبات الوصية ، ص143.
    به او هجوم آورده و درب خانه او را آتش زدند و او را به زور از آن بيرون آوردند و سرور زنان را با در چنان فشار دادند که سبب سقط محسن گرديد .
    تقي الدين سبکي در کتاب الطبقات الشافعية نام او را در زمره علماي شافعي مذهب مي آورد ؛ از اين رو ،‌اشكال شيعه بودن وي مردود است .
    الطبقات الشافعية ج3 ، ص 456 و 457 ، رقم 225، چاپ دار احياء الکتب العربية

    ابن عبد ربّه (463هـ) :ابن عبد ربّه در العقد الفريد مي‌نويسد :
    الذين تخلّفوا عن بيعة أبي بكر: علىّ والعباس، والزبير، وسعد بن عبادة، فأمّا على والعباس والزبير فقعدوا فى بيت فاطمة حتّى بعث اليهم أبو بكر عمر بن الخطاب ليخرجوا من بيت فاطمة وقال له: إن أبوا فقاتلهم . فأقبل عمر بقبس من نار على أن يضرم عليهم الدار فلقيته فاطمة فقالت: يابن الخطاب ! أجئت لتحرق دارنا ؟ قال : نعم أو تدخلوا فيما دخلت فيه الأمة فخرج علي حتى دخل على أبي بكر .
    العقد الفريد، ابن عبدربه، ج3، ص 63 طبع مصر .
    ابوبكر به عمر بن خطاب مأموريت داد كه برود و آنان را از خانه بيرون بياورد و به وى گفت: چنانچه مقاومت كردند و از بيرون آمدن خوددارى كردند، با آنان جنگ كن. عمر با شعله آتشى كه همراه داشت و آن را به قصد آتش زدن خانه فاطمه(عليها السلام)برداشته بود، به سوى آنها حركت كرد. فاطمه(عليها السلام)گفت: يابن الخطاب اجيت لتحرق دارنا؟ اى پسرخطاب! آتش آورده اى خانه مرا بسوزانى؟ گفت: بلى، مگر اين كه به آنچه امت در آن داخل شده اند (بيعت با ابوبكر) شما هم داخل شويد ... .