سلام
نكته يكم:بنز جديد خوبه...قشنگه...برو بچ يگان!يگان ويژه!يادش بخير يه پروژه به بابام داده بودند.مي دوني چي بود؟ساختمون يگان ويژه...بابام ساخت اينجا رو...يه روزي من عشقم كشيد برم ببينم اونجا رو از نزديك...آخه هنوز توش مستقر نشده بودند.عجب جايي بود به خدا...يه حال و هوايي داشت....با اون پوستر ها و نما و خلاصه چي و چي...اي بابا!ول كنم!
--------------------------------
نكته ديّم:فكر اينكه خاك اونجا خاك شهداست؟...اي بابا...ديگه اين احساسو نمي شه جلوشو گرفت...يهويي فوران مي كنه...بخدا بهشته!هي...
---------------------------------
نكته سيّم:يادته خودت مي گفتي ديوونگي يعني عاشقي:از نظر من اونا كه داشتن با خودشون حرف مي زدن ديوونه ي اصل بودن!از نوع درجه يكش!آ؟گرفتي؟مي دونم مي گيري ديگه!
---------------------------------
حرف اول و آخر:حكايت شما هم مي شه حكايت شهدا و احساني با كمر درد و بر و بچ يگان!و اين ميشود عشق بازي با شهدا، عشق بازي با عشق!...و ...عجب صفايي...
--------------------------------
چراي بزرگ:از قافله عقب مونديم...جا مونديم...چرا؟چرا؟چرا؟جواب هاي مختلفي داره...مي توني تصور كني!به راحتي...كه چرا؟ و چرا و چرا...!؟
-------------------------------
عشقي:بال و پر يعني شهادت آه ماندم بي نصيب...ميرسيدم تا خدا گر بال و پر مي داشتم...
-------------------------------
كاشكي بزرگ:چي مي شد مثل شلمچه/دل من رنگ جنون بود؟!/ مثل ياران خميني/ذكر من خدا خدا بود؟!
-------------------------------
تك حرف:اي بابا!اشكمونو در آوردي آق ممد!
-------------------------------
تذكر:ذكر آخرو فراموش كردي:يا محمد و علي...
-------------------------------
التماس دعا!فراوون!تا دلت بخواد...
يا حق