سفارش تبلیغ
صبا ویژن

  داستان یه قطره بارون...

شنبه 88 اردیبهشت 12 ساعت 12:24 صبح

بسم الله
شنیدی میگن زیر باران رفت چتر ها رو باید بستُ این حرفا؟
بارون فقط یه بهنوه است!!!
یه خورده روش فکر کردم دیدیم تو این زمونه ی ما که اسمش اخرالزمانه این بارون که میاد یه جور لنگه کفش واسه بعضی ها که خدا رو فراموش کردن...خدا میگه من شما رو فراموش نکردم هیچ فرقی هم بین آدما نیست همه میتونن بیان زیر بارون همه هم میدونم بارون رحمته پس نتیجه میگریم که بارون یه طور جواب توبه آدما هاست ولی اگه یه انتگرال بگیریم باقی مونده یه چیزی در میاد که آدم میمونه
چی بگه...!!باقی مونده معادله این میشه که پس چرا با این همه نعمت و رحمت
و خوشگلی چرا آدمای شهرمون اینقدر نمک نشناسند؟؟

کاش این بارون میتونس دل آدما رو یه خورده پاک کنه یا یه تلنگری بهشون بزنه یا ته تهش آدما به جای اینکه بگن خدا هم فصل هارو قاطی کرده بگن خدا شکرت...!!
دیده ها:بارون اومده یکی از باربی های شهرمون رو شبیه خر شرک کرده!!هر چی آبرنگو و مداد رنگی و نقاشی رو سر و صورتش کشیده بود ماسیده بود رو صورتش بعد روش نمیشد بیاد سوار مترو بشه...نشسته بود داشت گریه میکرد،یه دونه سگ داشت اونم ما نفهمیدیم دوست دخترشه یا دوست پسرشه نشسته بود کنارش داشت دلداریش میداد!!!جلو ملت یه تیکه پارچه رو سرشو برداشت سگشم داشت موهای این جی افشو با حوله خشک میکرد(بعد میگن آزادی نی)
البته همه اینا تو همون یه لحظه حلاله بودااا...تازه مگه این نیست که این باربی های شهرمون خودشون خوشگل میکنن که من و امثال من نگاهشون کنیم؟؟
پس بایدم گریه کنه از اینکه دیگه خوشگل نیست...
قربون بارون برم من؛ که چه کارهایی که نمیکنه...
یکی دیگه هم هست وقتی بارون میاد گریه اش میگره،ولی این 180 درجه فرق داره گریه شوق به قول بچه ها گفتنی و زیر لبش هی میگه خدارو شکرت مثل یه پیرمردی که یه تسبیح فیروزه ای دستش بود و از کنار من رد شد...
پس ما نفهمیدیم باید چترها رو بست یا باز کرد؟؟جواب خیلی راحته...
خدا خودش میدونه بارون رو سر کی بریزه پس باز و بسته کردن چتر هم دست خود بالایی است...
دیگه برات بگم که بی ناموسی و بی غیرتی شده حلقه های و زنجیر های رو دست و گردن دخترا و پسرای شهرمون...
خوب آدم دلش بَقی میکنه وقتی این چیزارو کنار هم میبینه والا...
نکته اخلاقی هم این باشه که گفتن کار خوب از کی آموختی
گفتن از کار بد بد کُنا...!!
خلاصه اینکه خدا تا دلت میخواد واسمون بریز از این قطرهای خوشگل بارونت...ما که دوس داریم هم خودتو هم بارونتو...
مواظب اون آتیشه تو کف دستمون باشیم چون خیلللللللللی داغه!!
(اگه بارونی بشی هیچ وقت دستت نمیسوزه!!)
هنوزم باران و بارانی شدنو آرزو میکنیم...
به امید اومدن اون بارون خوشگله(انتظار)

یا محمد و علی
ذکر اخر فراموش نشه...
پرچم خیس شده...


  به قلم یک امُلیسم : محمد یگان

  نظرات دیگران  


: لیست کامل یاداشت های این وبلاگ :