سفارش تبلیغ
صبا ویژن

  همه رفتن دُ ما...

چهارشنبه 88 مهر 29 ساعت 3:58 عصر
بسم الله
وقتی ادم تو غربت باشه میفهمه غریب بودن یعنی چی...
وقتی از همه دلبستگی هاش دور باشه میفهمه دلبستگی یعنی چی...
وقتی فقط صداشون برات یادگاری میمونه میفهمی که حضور یعنی چی...
وقتی میبینی که تنهاترین هستی میون تنها ترین ها میفهمی با هم بودن یعنی چی...
و یه عالمه از این نیم خطی ها...!!
فکر کنم فقط نگاه به گنبد طلاش همه این نیم خطی هارو مثل برق از خاطرت میبره...
امام رئوف من ...
دعا گو نیستیم...خرج داره!!
یا محمد و علی
ذکر اخر فراموش نشه
پرچم یه خورده رفته تو ابرها...

  به قلم یک امُلیسم : محمد یگان

  نظرات دیگران  


: لیست کامل یاداشت های این وبلاگ :